غزل معاصر

گلچینی از بهترین اشعار و غزل های معاصر و کهن

غزل معاصر

گلچینی از بهترین اشعار و غزل های معاصر و کهن

سبزم نه از آن دست که گل باشم وباغی

سبزم نه از آن دست که گل باشم وباغی
گلدان ترک خورده ای و کنج اتاقی

دی شیخ چراغی به کف آورد و طلب کرد

انسان ومن امروز به دنبال چراغی

سی سال گذشت از من وآن کودک همزاد

نگرفت ازین گم شده ی خویش سراغی

سی سال گذشت از من وعمری که نیفزود

جز بر دلم این آتش افروخته داغی

حافظ تو نگفتی که چراغی رسد از غیب

من منتظرم تا رسد از غیب چراغی

عبدالجبار کاکایی