پیش بیا! پیش بیا! پیشتر!
تا که بگویم غم دل بیشتر
✗
دوست ترت دارم از هر چه دوست
ای تو به من از خود من خویش تر
✗
دوست تر از آن که بگویم چه قدر
بیش تر از بیش تر از بیش تر
✗
داغ تو را از همه داراترم
درد تو را از همه درویش تر
✗
هیچ نریزد بجز از نام تو
بر رگ من گر بزنی نیشتر
✗
فوت و فن عشق به شعرم ببخش
تا نشود قافیه اندیش تر
قیصر امین پور
ای عشق، ای ترنم نامت ترانه ها
معشوق آشنای همه عاشقانه ها
✔
ای معنی جمال به هر صورتی که هست
مضمون و محتوای تمام ترانه ها
✔
با هر نسیم، دست تکان می دهد گلی
هر نامه ای ز نام تو دارد نشانه ها
✔
هر کس زبان حال خودش را ترانه گفت:
گل با شکوفه، خوشه گندم به دانه ها
✔
شبنم به شرم و صبح به لبخند و شب به راز
دریا به موج و موج به ریگِ کرانه ها
✔
باران قصیده ای است تر و تازه و روان
آتش ترانه ای به زبان زبانه ها
✔
اما مرا زبان غزلخوانی تو نیست
شبنم چگونه دم زند از بی کرانه ها
✔
کوچه به کوچه سر زده ام کو به کوی تو
چون حلقه در به در زده ام سر به خانه ها
✔
یک لحظه از نگاه تو کافی است تا دلم
سودا کند دمی به همه جاودانه ها...
قیصر امین پور
ناودانها شر شر باران بی صبری است
آسمان بی حوصله، حجم هوا ابری است
❉
کفشهایی منتظر در چارچوب در
کوله باری مختصر لبریز بی صبری است
❉
پشت شیشه می تپد پیشانی یک مرد
در تب دردی که مثل زندگی جبری است
❉
و سرانگشتی به روی شیشه های مات
بار دیگر می نویسد: "خانه ام ابری است"
قیصر امین پور
خیال خــام پلنگ من بـــه سوی ماه جهیدن بود
... و ماه را ز بلندایش به روی خاک کشیدن بود
پلنگ من ـ دل مغرورم ـ پرید و پنجــه بـــه خالی زد
که عشق ـ ماه بلند من ـ ورای دست رسیدن بود
گل شکفته! خداحافظ اگـــر چــــه لحــظه دیدارت
شروع وسوسهای در من به نام دیدن و چیدن بود
من و تو آن دو خطیـــم آری موازیان بـه ناچاری
که هر دو باورمان ز آغاز به یکدگر نرسیدن بود
اگر چه هیچ گل مرده دوباره زنده نشد اما
بهار در گل شیپوری مدام گــرم دمیدن بود
شراب خواستم و عمرم شرنگ ریخت به کام من
فریبکار دغــــلپیشه بهـــــانــــهاش نشنیدن بود
چه سرنوشت غمانگیزی که کرم کوچک ابریشم
تمام عمر قفس میبافت ولــی به فکر پریدن بود
حسین منزوی